نویسنده فیلمنامه فیلم سینمایی «روز سوم» با اشاره به دشواری طرح مفاهیم اخلاقی در سینما، تاکید کرد فیلمساز بدون شعار به سمت این مفاهیم برود.
مهدي سجادهچي در گفتگو با خبرنگار پايگاه خبري- تحليلي سوره سينما درباره چگونگی طرح مسائل اخلاقی در فیلمها و مجموعههای تلویزیونی صحبت کرد. از منظر او آنچه یک فیلم را واجد صفت اخلاقی میکند، رویکرد تحلیلی و عمیق آن به مسئله اخلاق است و نه مواضع شعاری که درباره این مفاهیم در آن مطرح میشود.
به نظر شما سينما ميتواند محركي براي گسترش اخلاقيات در جامعه باشد؟
مهدي سجادهچي: سينما قطعا چنين تواني را دارد. اگر چنين ظرفيتي نميداشت، كم اهميتترين رسانه فرهنگي قلمداد ميشد.
اما عدهاي معتقدند سينما در بهترين حالت تنها ميتواند يك قصه خوب تعريف كند كه اين قصه ميتواند اخلاقي باشد.
صد در صد مخالفم. لزومي ندارد سینما معلم اخلاق باشد و براي ترويج اخلاق در جامعه بكوشد. اما خدمتي كه سينما ميتواند به اخلاقيات بكند طرح پرسشهاي مهم اخلاقي است. بخش عمده پيشرفت يك كشور نيز به پرسشهاي مهمي كه مطرح ميكند بستگي دارد.
با اين تعبير، تعريف شما از سينماي اخلاقي چيست؟
از ديدگاه من، تركيب سينماي اخلاقي يا تركيبات مشابه با آن تركيبات صحيحي نيستند. آنچه كه مهم است تلفيق فيلم با نگاه اخلاقي فيلمساز است. فيلمساز تنها ميتواند پرسشهاي مهم اخلاقي طرح كند اما اينكه چقدر اين پرسشها قابل بررسي باشند و تا چه حد ميتوان به آنها پاسخ داد، لزوما كار فيلمساز نيست. مخاطب خودش بايد بكوشد تا مصداق اين پرسشها را در زندگي شخصي پيدا كند و به آنها پاسخ دهد. وقتي فيلمساز بتواند پرسشهايي را مطرح كند كه مخاطب در زندگي شخصي خود دچار چالش براي پاسخگويي به آنها شود، مسلما كار اخلاقي كرده است. پاسخ دادن به پرسشهاي اخلاقي كار فيلمساز نيست، اين مسئله به جامعه مخاطبين مربوط ميشود.
سينماي ما در حال حاضر چه نگاهي را در حوزه اخلاق دنبال ميكند؟
مطلقا نگاهي دنبال نميشود. نگاهي كه به اخلاق در فيلمسازي وجود دارد نگاه تحليلگر نيست و بر مخاطب تأثير ماندگار ايجاد نميكند. توليدات سينما و تلويزيون نگاه عميقي را در حوزه اخلاق دنبال نميكنند. اين هرگز بدان معنا نيست كه فيلمسازان ما يا توليدات ما غيرارزشي يا غيراخلاقي هستند. فيلمسازان ما همه اهل اخلاق و ارزش هستند.
مسئله اين است كه فلسفه اخلاق چيز ديگري ميگويد. من تأكيد ميكنم كه فيلمساز قرار نيست نقش معلم اخلاق را به عهده بگيرد. معلمين اخلاق در جاي خود حضور دارند و مخاطبين خود را هم براي شنيدن موعظههاشان دارند. اما فيلمسازان ما وقتي وارد حوزه اخلاق ميشوند شخصيتهاي مطلقا خوب و مصلقا بد تعريف ميكنند. اين نگاه براي مخاطب چالشبرانگيز نيست. اگر شخصيتهاي گل درشت اخلاقي را در سينما نشان دهيم فيلم اخلاقي نساختهايم.
نگاه اخلاقي تحليلگر چه ويژگيهايي دارد؟
ما انسان خوب و بد نداريم. ميل به بدي و ميل به خوبي وجود دارد. برخي آدمها ميل به خوبي در شخصيتشان غالب است و برخي ديگر ميل به بدي در جوهره شان بيشتر است. در نگاهي كه در سينما يا توليدات فرهنگي وجود دارد آدمهاي بد براي مخاطب جذاب هستند و انسانهاي خوب آنقدر تک بعدی تصوير شدهاند كه مخاطب را به پرسش وادار نميكنند.
چگونه ميتوان اين نگاه را به فيلمساز معرفي كرد؟
فيلمساز خودش بايد دغدغه داشته باشد. اگر دقت كنيم ميبينيم كه امر اخلاقي بر بقيه امور مقدم است. شما هر اعتقاد يا باوري كه داشته باشيد در ابتداي امر به اين فكر ميكنيد كه آيا اين باور اخلاقي است يا خير. به اين ترتيب سؤال اخلاقي مقدم بر ديگر پرسشهاست. فيلمسازي كه نگاه اخلاقي و سؤال اخلاقي در طرح فيلمنامه برايش به وجود نميآيد، را نميتوان وادار كرد كه فلان نگاه را در فيلمهايش دنبال كند.
مديريت سينمايي در اين زمينه چه عملكردي بايد داشته باشد؟
فيلمسازان با توقعات متفاوتي كه از سينما دارند فعاليت ميكنند. نميتوان گفت كه فلان فيلمساز در دوره مديريت فلاني چنين فيلمهايي ساخت. برخي فيلمسازان در هر دوره مديريتي راه خود را باز ميكنند. گرايشات فيلمسازي در هر دورهاي وجود دارد. بعضی از طريق مطالبات مديران فيلم ميسازند اما حرف خاص خودشان را ميزنند نه حرف مديران. مثلا مدیر يا مسئول سينمايي ميگويد فيلم عرفاني بسازيد، اين فيلمسازان به ظاهر فيلم عرفاني ميسازند اما محتواي آن چيز ديگري است. مديران سينمايي را نميتوان در به وجود آمدن گرايشات مختلف فيلمسازي مؤثر دانست.
توليدات سينمايي چگونه با تكيه بر موضوعات قرآني ميتواند در گسترش اخلاقيات مؤثر باشد؟
اگر با نگاهي تحليلگر سراغ قرآن برويم قطعا جواب ميگيريم اما اگر فقط بخواهيم عين قرآن را در فيلم تصوير كنيم، قرآن به شکل کاملتری وجود دارد. به قرآن نبايد به عنوان يك منبع خام براي فيلمسازي نگاه كرد. قرآن قطعا موضوعات تعاليبخش، تأثيرگذار و جذاب دارد كه ميتوان آنها را مورد بهرهبرداري قرار داد. اما در نظر داشته باشيم كه اين بهرهبرداري بايد در كمال هنرمندي صورت بگيرد. نميتوان در سينما براي مردم قرآن خواند. مسجد اين كار را به خوبي انجام ميدهد. بايد ظرفيتها و لایههای مختلف قرآن را در قصه جاري كنيم. گفتن اين حرفها آسان اما عملي شدن آن مشكل است.
به نظر نمی رسد سينما از حضور فيلمسازاني كه نگاه تحليلگر به اخلاق داشته باشند خالي شده باشد، پس ایراد از کجاست؟
قطعا اين هنرمندان وجود دارند. اما مسئله، فاصله با وضع مطلوب است. به تدريج جنبههاي ديگر سينما آنقدر قوي شده است كه برخي نگاهها در سينما مهجور ميشوند. در سوپرماركتها ميتوانيد فيلم يا سريالي پيدا كنيد كه ساخته غرب است اما با طرح پرسشهاي مهم اخلاقي همراه است. مثلا فيلمهايي كه با موضوع جنگ ويتنام و جنگ جهاني در غرب ساخته شده اساسا پرسشهايي مطرح ميكنند كه آيا اين جنگها مشروعيت اخلاقي دارند؟گفتگو: زینب عسکری