تعريف فلسفه: فلسفه تفکر است. تفکر درباره کلی ترین و اساسی ترین موضوعاتی که
در جهان و در زندگیبا آن ها روبه رو هستیم. فلسفه وقتی پدیدار می شود که سوالهایی
بنیادین درباره خود و جهان می پرسیم. سوالاتی مانند: زیبائی چیست؟ قبل از تولد
کجابوده ایم؟ حقیقت زمان چیست؟ آیا عالم هدفی دارد؟ اگر زندگی معنایی دارد، چگونه آن
را بفهمیم؟ آیا ممکن است که چیزی باشد و علتی نداشته باشد؟ ما جهان را واقعیت می
دانیم، اما واقعیت به چه معناست؟ سرنوشت انسان به دست خود اوست و یا از بیرون
تعیین می شود؟ از کجا معلوم که همه درخواب نیستیم؟ خدا چیست؟" و دهها سئوال نظیر
این سئوالات. چنانچه در این سئوالات می بینیم، پرسش ها و مسائل فلسفی از سنخ امور
خاصی هستند و در هیچ علمی به این چنین موضوعات، پرداخته نمی شود.
همیشه وجود داشته و همیشه وجود خواهند داشت و در هر دوره ای، بر حسب شرایط آن عصر و
پیشرفت علوم مختلف، پاسخ های جدیدی بهاین مسائل ارائه می گردد. فلسفه مطالعه واقعیت است، اما نه آ
نجنبه ای از واقعیت که علوم گوناگون بدان پرداخته اند. به عنوان نمونه، علم فیزیک درباره اجسام مادی
از آن جنبه که حرکت وسکون دارند و علم زیست شناسی درباره موجودات از آن حیث که حیات دارند، به
پژوهش و بررسیمی پردازد. ولی در فلسفه کلی ترین امری که بتوان با آن سر و کار داشت، یعنی وجود
موضوع تفکر قرار می گیرد؛ به عبارت دیگر، در فلسفه، اصل وجود به طور مطلق و فارغ ازهر گونه
قید و شرطی مطرح می گردد. به همین دلیل ارسطو در تعریف فلسفه می گوید: فلسفه علم به احوال
موجودات است ، از آن حیث که وجود دارند. یکی از معانی فلسفه، اطلاق آن به استعداد های عقلی و ف
کریی است که انسان را قادر می سازد تا اشیا، حوادث و امور مختلف را از دیدگاهیبالا و گسترده مورد
مطالعه قرار دهدو به این ترتیب، حوادث روزگار رابا اعتماد و اطمینان و آرامش بپذیرد. فلسفه در این
معنا مترادف حکمت است. فلسفه در پی دستیابی به بنیادی ترین حقایق عالم است. چنانکه ابن سینا آن
را این گونه تعریف می کند: فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است به قدری که برای انسان ممکن است.
فلسفه همواره از روزهای آغازین حیات خود، علمی مقدس و فرا بشری تلقی می شد و آن را علمی الهی
میدانستند. این طرز نظر، حتی در میان فلاسفه مسیحی و اسلامی رواج داشت؛چنانکه جرجانی می گوید:
فلسفه عبارت است از شبیه شدن به خدا به اندازه توان انسان و برای تحصیل سعادت ابدی **
منابع:فرهنگ فلسفى **
تاريخ فلسفه غرب صفحه 16-تا13